سید ناصر میربلوکی

 سید ناصر میربلوکی

اخلاق شاخه ای از علوم انسانی است که درآن ازارزش ،خوی ها و رفتارهای آدمی بحث می کند ومی بایست که این نگرش تاریخی برخوی ها ورفتارهای انسان به عنوان اموری واقعی وتلاشی برای کشف علل وعوامل طبیعی  آن باشدونظامهای اخلاقی به عنوان مجموعه مشتمل برارزشها ودربردارنده دستورات خوی های نیک وانجام عمل نیکوودوری گزیدن از کردارهای ناپسندکه درمیان بیشترادوار گذشته دیده شده است وشکل گیری آن بعنوان علم اخلاق درتمدنهای گون گون درعهد باستان بود وباظهوراسلام وپاگرفتن حوزه فرهنگی گسترده آن اخلاق نیز به عنوان شاخه ای ازعلوم انسانی مورد توجه متفکران اسلامی را به خود جلب کردودرزمینه هاموضوعاتی برای به وجود آوردن میراث گرانبها درطول 14 قرن درتاریخ فرهنگ اسلامی رادربرگرفت واخلاق اسلامی با مکاتب مختلف آن درمبانی ارزشی خودبرفرهنگ قرآنی وتعالیم آن اتکاداشت اما این مانع ازآن نبودکه متفکران مسلمان درتوسغه وگسترش مفاهیم نخستین اخلاق وتدوین آثاری بوجود آورند تاازآن بهره بگیرند.


علم اخلاق فضایل  را به نفس آدمیان حاکم کرده ونفس را ازآلوده شده به رذایل حفظ  ومحافظت می نمائیدوهدف ازعلم اخلاق در بعدعملی پاکی نفس انسان می باشدوعلمای اخلاق برای پاکی نفس مراحلی را قایل شده ودرنفس انسان دگرگونهای بوجود می آوردکه درراه وسلوک آن اثرداردوبه صورت فضایل ورذایل اخلاقی نمود پیدا می کندونفس آدمی شکوفایی اخلاقی را بالقوه دارد بطوری که اگر درمحیطسالم باشد شکوفامی گرددوگرنه شکوفا نمی شودوبلکهایجاداستعدادفضایل اخلاقی که درنفس انسان می باشد وآن استعدادفطری است.

آنچه مسلم است این می باشد که هر کردار وصفتی به هراندازه که انسان را درنیل به کمالات عالیه کمک می کندویا زمینه ای رابرای رسیدن به آن آماده می سازد وبه همان اندازه ازارزش اخلاقی برخوداراست ونظربه این که کمال نهایی رسیدن به مقام قرب الهی است وهر فعلی که انسان رابه رسیدن به آن کمک نمئیدکه باعث ارتقای انسان به درجات قرب الهی می باشد فضلیت نامیده می شوداما مقصود ازقرب الهی همان معنی کلمه متعارف نمی باشدبلکه مفهوم نزدیکی به خداکه امر ماورا ء طبیعی وبانزدیکی دوشی مادی یانزدیکی مجازی بین اشخاص  فرق دارد بنابراین تقرب به خداامری عینی وواقعی است که بنده هرچه مدارج را طی کنندبه آستان ربویی نزدیک می شود ودراین نزدیکی هرکمال برای انسان حاصل می گردد.

تعریف اخلاق واصطلاحات آن

اخلاق درلغت جمع خلق می باشدوخلق به معنی عادت ،سجیه،مروت ودین است که نزد قدما اخلاق عبارت است ازملکه ای که طبق آن اعمال آدمی بدون نیاز به فکرومحاسبه وباسهولت صادرشود وخلق شکل درونی انسان می باشدچنانکه خلق شکل ظاهری وصوری اشیاء است  غرایز وملکات وصفات روحی وباطنی که درانسان است اخلاق نامیده می شودوبه کردار ورفتارهای که ازاین خلقیات منشا می گیرداخلاق ویا رفتاراخلاقی گویند.

دراصطلاح اخلاق به دومعنی می باشدیکی معنی عام یعنی حکمت عملی که علم تهذیب اخلاق،تدبیر منزل وسیاست مدن  رادربرمی گیردکه تعریفی ازاخلاق درمعنی عام یعنی حکمت عملی واینکه کتب که درهرسه شاخه حکمت عموی موردبحث قرار می گیردومعنی خاص علم تهذیب اخلاق است که یکی ازسه شاخه حکمت عملی می باشدودرآن ازبد ونیک بودن خویها ورفتارهای فردی بحث می نمایدواخلاق درآیین اسلام تعالیم اخلاقی است که سرچشمه آن ازوحی والهام الهی مایه می گیردکه قرآن کریم وروایات پیامبر وائمه اطهارآکنده ازاصول ودستورات اخلاقی می باشد.

علم اخلاق که آنرا علم تهذیب اخلاق نامیده انددانشی می باشدکه درآن تلاش می گرددتاهیئت وشمه ای درنفس منشا فضایل گرددونفس ازرذایل پاک گردد توضیح آنکه ازدیدگاه حکماء  حقیقت واصل انسان نفس او می باشدومنشا فضایل ورذایل یاخویهای نیک وبدنیز ازنفس آدمی سرچشمه می گیردواخلاق درلغت به معنی خووسجیه است ودراصطلاح فلسفی حالت نفسانی وصورت باطنی است وآن ملکهای می باشدنفسانی که چون درنفس رسوخ کنندکردار آدمی به آسانی به ظهور می رسدوموضوع اخلاق که مربوط به نفس ناطقه است چون حقیقت آدم نفس او می باشدوبارسوخ اخلاقی خاص درنفس باعث انجام گرفتن اعمال ارادی نیک وبد خواهدشد.

معنایی اصطلاحی اخلاق همان ملکاتی می باشد که درنفس حاصل می گرددوبر راه وسلوک رفتار فرد تاثیر داردویااخلاق عملی است که ازکنترل یاعدم کنترل رفتار ویاروابط افراد بحث می کنندوحالتی درونی که ازاعمال ورفتار فرد به دست می آید اخلاق نامیده می شودویااخلاق به معنی یک صفت نفسانی راسخه است ویاحالتی که درنفس آدمی رسوخ داشته باشد وموجب این بشودکه افعالی که باآن صفت متناسب است بدون احتیاج به فکرکردن ازانسان صادر شود مثل سخاوت که یک حالت نفسانی است

موضوع علم اخلاق

موضوع علم اخلاق  هرعلمی موضوع خاص خودرا داردواخلاق هم بعنوان یک علم موضوعش صفتهای نفس انسان می باشدواهمیت اخلاق آنچه ازدوران گذشته بدست می آیدکاربرد اخلاق درزمینه رشدملتها بیش از عقاید واحکام بوده است وازجهت دیگر نقش ویرانگری اخلاق وروشهای سوء آن دربین بردن واضملال تمدنها می باشد.

موضوع علم اخلاق انواع صفات انسان وگرایشها وکرداروبعضی ازاندیشه های که مربوط به اعمال انسان است می باشدکه دراین هم صفت خوب وهم بدکه انسان باید درانجام اعمال دارا باشدواساسی ترین بحث بعدازتبیین معیار عمل اخلاقی دراسلام عبارت است که معنای قرب به خداوندرا بررسی می کنند.

 

صفات  وانواع نفس

اخلاق علاوه برمفهوم لغوی دارای چند معنای اصطلاحی بوده که صفات  نفسانی که مرحله سجیه وعادت می باشد وبرای نیل به این عادت است که دراین حالت مترادف بامفهوم لغوی می باشد وصفات های  که به مرحله عادت وسجیه نرسیده باشدودر نفس نفوذ نکرده وانسان ازروی فکر وتامل آن کارراانجام دهدولی درعین حال متصف به آن صفت می شودواخلاق فاضله که این دراستعمالات اراده می گردد وعبارت است ازاخلاق فاضله وقتی می گوییم که آن کارخوب است .

جلوه های نفس عبارت است از:

1-   نفس اماره نفسی می باشد که انسان رابکارهای زشت وا می دارد.

2-  نفس لوامه که درمرحله عقل قدرت نسبی یافته وگاهی برهوی نفس غلبه می کنندوانسان راواداربه عمل برطبق تشخیص خود می نمائید.

3-  نفس مسوله نفسی است که اشیاء را درنزد انسان زیبا نشان می دهدتاآنجایی که انسان را ازخداوحق بطور کلی غافل کند.نفس ملهم نفسی است که درافعال وحرکات ،سکنات واقوال ازخداوند متعال یاملایکه الهام می گیرد.

4-   نفس مطمینه که دراین نفس عقل رشد کرده وبررفتار تسلط پیدامی کنند.

5-   نفس دراین مرحله برتسلط عقل به یقین واطمینان رسیده وآدم را سراسربه عمل مقتضات حق وا می دارد..

حسن خلق درواقع مربوط به فضایل نفسانی ازقبیل عدالت،شجاعت،تواضع و...می باشدولاکن به خوشرویی وخوشرفتاری بامردم حسن خلق گویندوکسانی که بامردم خوش برخورد ورفتارنیکو داشته باشند خوش اخلاق می گویندزیرا این خصلت از فضلیت وسلامت روح نشات می گیردواز پیشوانه ای اخلاقی برخوردار می باشددرآیین مقدس اسلام درکلیه مسایل فقهی،حقوقی،سیاسی،اخلاقی ، وجدان،عبادات ومعاملات که دریک کلمه تمام مسایل فردی واجتماعی ،آداب وسنن فراوان واردشده که بسیاری ازآنهارابعنوان سنتهای اخلاقی وغیرالزامی تلقی شده است وبسیاری ازسنتهای اخلاقی ممکن است به تنهایی وبصورت فردی واجب نباشدولی هنگامی که دراجتماع ودرراستای رشد وتکامل درجامعه مطرح شودحکم الزامی به خود می گیردزیرا جامعه ای که بخواهد انسانی واسلامی زندگی کنندوزندگی باصفا وخداپسندانه داشته باشدباید به این گونه آداب پایبند باشدوهمانطورکه درعبادات ازقبیل نماز،روزه،حج ،خمس، زکات وامربمعروف ونهی ازمنکرو...آدابی درظاهر وباطن وجود داردوبدون آن آداب عبادات هویت واقعی خودرا ازدست می دهدودرمیان این همه آداب اخلاقی وسنتهای اجتماعی آداب معاشرت وحسن برخوردباعامه مردم دراخلاق اسلامی جایگاه ویژه ای داردودراخلاق اسلامی به آداب وسنتی که بطورمستقیم باتهذیب روح وتزکیه درارتباط است بیشتر اهمیت داده می شود.

بنابراین صفات وحالاتی که درنفس انسان راسخ نشده است صفت اخلاق محسوب نمی گردد مانند خشم اهل حلم ونیز صفاتی که درذهن راسخ شده است اماهمشیه بادرنگ وتامل وسختی انجام می شودمانند بخشش شخص بخیل و صفات اخلاقی محسوب نمی شود ومقصودازعلم اخلاق شناخت فضایل وچگونگی اکتساب آنها است تا انسان خودرا به آنها بیارایدونیز مقصود شناخت ازرذایل می باشد تا ادمی خودرا ازآنها دور نمائید.

معنا وطبقه بندی اخلاق

امروزه لفظ اخلاق بمعنای کاربرد دارندکه عبارتنداز 1- اخلاق نسبی که این اخلاق عبارت است ازمجموع قواعدرفتاری که درزمان معین برجامعه معینی تدوین شده باشد مانند اخلاق عربی،اخلاق ایرانی. 2-اخلاق مطلق که عبارت است ازمجموع قواعد اخلاقی ثابت که برای هرزمان ومکانی مناسب است وعلمی که مباحث این اخلاق راتدوین می کنندفلسفه اخلاقی نامیده می شودواین همان حکمت عملی است که معنی خیر وشرراتفسیر می کنند.

اصول ودستوراتی که می توان براساس آنها دقیق ترین نظام اخلاقی را پایه گذاری کرددرطول تاریخ اسلامی ایران بزرگان دانش واخلاق کتابهای اخلاقی بسیاری باالهام گرفتن ازقرآن وروایات تالیف نموده اند.

اخلاق چه می باشد که اعمال رابه طبیعی واخلاقی طبقه بندی نموده است:

1- اعمال طبیعی کردارهای عادی وروزمره ای است که مقتضی طبیعت انسان می باشدوبه منظور جلب نفع ودفع زیان انجام می پذیردکه این اعمال با کردار حیوانات مشترک می باشدنه تحسین برانگیز ونه سرزنش آمیزاست خوردن ،آشامیدن خفتن واعمال مانندآن اعمال طبیعی است.

2- اعمال اخلاقی کرداریهای است که مافوق اعمال طبیعی می باشدوویژه انسان است وبرخلاف عمل طبیعی تحسین برانگیز وستایش آمیز می باشدودارای ارزش بالای معنوی می باشدمانند عفو،گذشت،و...بدون هیچگونه چشمداشتی واعمال انسانی دیگری ازدین مانند نماز ازجنبه اخلاقی بوده ونظر به اینکه ویژه آدم بوده که اخلاق به عالم انسان اختصاص دارد.

واخلاق که دارای فضایل ورذایلها است می توان با نفس مبارزه وعقل را بکار گرفت واز این مقاله می توان نتیجه گرفت که اخلاق یکی از حسن های خوبی است که ما مسلمان داشته باشیم وباعقل ودرایت رذایل را از خود دورکرده وفضلیتها را جایگزین آن نمائیم تا درنظام اسلامی همه مومنان دارای اخلاق خوش ورفتار نیکو وپسندیده باشند واز اعمال ناپسند وبدیها دوری گزیند تاکشور بارشد واستعداد بالایی به سوی توسعه وگسترش قدم بردارد.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا